کنارِ هر شناس و ناشناسی

پدر هی می زند حرف سیاسی


که تا اطرافیان او بگویند:

« عجب مرد فهیم و با کلاسی »


تمامِ طولِ هفته می دهد گیر

به مجلس یا به قانون اساسی!


و می گوید که دولت ضعف دارد

خصوصاً در امورِ دیپلماسی!


به هم هر چرت و پرتی را دهد ربط

شوَم از گفته هایش گیج و آسی


شبی هنگامِ پخشِ لیگِ برتر

شنیدم گفت یک حرفِ حماسی


که: « تا امروز آزادی ندیدند

سه تا بازیکنِ فجر سپاسی!! »


عمویم رفت از ایران و پدر گفت:

« شده عضو گروهک های عاصی »


شبی خارج شد از من بادِ معده!

پدر گفت: « این بوَد تیرِ خلاصی!»


به او گفتم: « سیاست را رها کن

تو که از بادِ فردی می هراسی!»

امیرحسین ‌خوش‌حال