آخرِ سال، دلم می گیرد
مثل اطفال، دلم می گیرد
من از این جمله که اسطوره ی شهر
شده دلّال، دلم می گیرد
مَردِ بقّال مرا دید و بگفت:
« پشتِ پاچال، دلم می گیرد »
گاه پیش آمده در حدِّ زیاد
گاه نُرمال، دلم می گیرد
زنِ من کرد شبی کشف حجاب
گفت: « از شال، دلم می گیرد »
من از این درد که افکارش هست
این چنین کال، دلم می گیرد
گفتمش: « شال به سر کن فوری »
گفت: « حمّال!، دلم می گیرد »
روَم از مدرسه هم چون « حافظ »
دیگر از قال، دلم می گیرد *
یک نفر شعر مرا خواند وَ گفت:
مثل « خوشحال »، دلم می گیرد
امیرحسین خوشحال
* حافظ می گوید:
از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت
یک چند نیز خدمت معشوق و مِی کنم
دیدگاه خود را بنویسید