همسرم می رود کلاسِ زبان
تا شود مثل همسر دگران!
می خرد سکه بهر هر استاد
می دهد پول بنده را بر باد
سطحِ در حال حاضرش بد نیست
تا حدودی گرامرش بد نیست!
گاه با جاریِ خودش « مَهروز »
می کند هی مکالمه در روز
اصطلاح و کنایه می داند
ترجمه می کند وَ می خواند
در مغازه، اداره یا مطّب
خارجی حرف می زند اغلب
جای « بازی » همش! « پلی » گوید
هرچه گویم به او « اوکی » گوید
پیش من آمد و شبی بگریست
که « چرا نام من جنیفر نیست؟
کاش می شد به جای این خوشحال
بود فامیل تو: رونی، نادال »
بیخ گوشم دو ساعتی غُر زد
هی به اعصاب من تلنگر زد
خوانده از بس زبان دیگر را
رفته یادش زبان مادر را
امیرحسین خوشحال
دیدگاه خود را بنویسید