دارم به کله پا شدنم فکر می کنم

شب ها به بوی گندِ تنم فکر می کنم


غیر از برنج، مرغ، عدس، میوه هم بخر

دارم به این پیام زنم فکر می کنم


انگار کاورِ پسری بعد ورزش است

وقتی به مزه ی دهنم فکر می کنم


می گفت اختلاسگری موقع فرار:

بعدن به مردمِ وطنم فکر می کنم


اول به بغضِ کارِگری توی رادیو

بعدش به خنده­ ی « حَسنم!» فکر می کنم!


دارد به وان و سقط مونا فکر می کند

دارم به قسط های ونم فکر می کنم


مانند صندلی شده انگار هیکلم

وقتی به حالت لگنم فکر می کنم


باید که اعتراف کنم ................

( بعدن به آخرِ سخنم فکر می کنم )

امیرحسین ‌خوش‌حال