نیست اوضاع اقتصادی خوب
کم شده جنسِ عالی و مرغوب
نیست وضع معیشتی مطلوب
صبر باید کنیم چون « ایوب »
خوش به حال شما که مسؤولی
صاحب یک حسابِ پرپولی
رهنِ کامل، اجاره؛ می فهمی؟
کاپشنِ پاره پاره می فهمی؟
دردِ قسطِ دوباره می فهمی؟
قیمه ی با عصاره می فهمی؟
خوش به حال شما که مسؤولی
گوشت را می خوری و هرکولی
کفش و مانتو خریده ای قسطی؟
چرخِ خودرو خریده ای قسطی؟
پنکه ی نو خریده ای قسطی؟
یک پتو تو خریده ای قسطی؟
خوش به حال شما که مسؤولی
دخل و خرجت که نیست معمولی
بچه ام شد مریض، ترسیدم
توی مطّب ز میز ترسیدم!!
از دواخانه نیز ترسیدم
از رژیمِ لذیذ ترسیدم
خوش به حال شما که مسؤولی
فارغ از خرجِ قرص و آمپولی
دخترانت جهاز هم دارند
یک زبانِ دراز هم دارند
عمدتن اعتراض هم دارند
ناز دارند و فاز هم دارند
خوش به حال شما که مسؤولی
صاحب بچه های شنگولی
ما جوانیم و آرزو داریم
درس هم خوانده ایم و بی کاریم
شیر هستیم و ضدّ کفتاریم
پشتمان چاه و رو به دیواریم
خوش به حال شما که مسؤولی
شاخ ما را شکسته ای، غولی
بنز خود را نمی بری تعمیر
کفِ ظرفت نمی خورد کفگیر
وان خود را تو پر کنی از شیر
نیستی با هزینه ها درگیر
نیست در جیب مردمان پولی
بد به حال شما که مسؤولی
امیرحسین خوشحال
دیدگاه خود را بنویسید