این جا در آستینِ همه تیغ و خنجر است

دشمن همان کسی ست که نامش برادر است


باید که قبله ی دگری دست و پا کنیم

وقتی که نام حضرتِ شیطان؛ پیمبر است


گرگی که میش میشود و برّه می درد

در چشمِ خلق با سگِ چوپان برابر است


باید که دلخوشِ گلِ مصنوعی ات شوی

وقتی که باغ پر شده از یاسِ پرپر است


تلخ و سیاه و غمزده و پر ز گرد و خاک

دنیا شبیهِ چادرِ پر اشک مادر است...

امیرحسین ‌خوش‌حال