آمد حوّا و هوا تغییر کرد

آدم آدم شد؛ فضا تغییر کرد


عقل می چرخید اطرافِ وجود

ناگهان حسّ خدا تغییر کرد...


عشق را جا داد در اعماقِ جان

بعد از آن هم ماجرا تغییر کرد


عشق راهی شد به جنگِ فلسفه

منطقِ چون و چرا تغییر کرد


باد؛ رقصان گشت در موهای یار

حرمتِ بادِ صبا تغییر کرد


عشق در پندارِ شاعرها نشست

وزن پاشید و هجا تغییر کرد


مرزهای زندگی در هم شکست

ناگهان جغرافیا تغییر کرد


عشق رد شد از خیابان های شهر

حسّ و حال کوچه ها تغییر کرد


من شدم تو؛ تو شدی من؛ بعد از آن

معنیِ « ما » و « شما » تغییر کرد


عاشق از جان و جهانِ خود گذشت

معنیِ « رازِ بقا » تغییر کرد


زانوی غم داشت آدم در بهشت

آمد حوّا و هوا تغییر کرد...

امیرحسین ‌خوش‌حال