گاهی آدما از هم می پرسن: « چجوری عاشق شدی؟». به نظرم باید پرسید: « چجوری عاشق موندی؟». به نظرم « عاشق شدن » مهم نیست؛ « عاشق موندن » مهمه. عمده ی ما فکر میکنیم همین که به معشوق رسیدیم همه چی تموم شده. به نظرم با رسیدن به معشوق؛ تازه عشق شروع میشه.
خیلیا عاشق شدن و داستانای زیاد و زیبایی هم از عاشق شدناشون دارن؛ اما همونا میبینی که بعدن معشوق رو له کردن و دق دادن و کشتن. پس لازم نیست آغازگر عشقی حماسی باشیم، بهتره پایانگر عشقی حماسی باشیم. شروعِ یک رابطه ی عاشقانه مهم نیست بلکه ادامه و تداومش مهمه. مادر از اغاز و قبل از تولد؛ عاشق بچه هست و این عشق سال ها تداوم داره. در جنس مخالف هم همینه. چرا اونایی که عاشقِ هم بودن و بخاطر همین عشق دنیا رو بهم ریختن؛ بعد از جدایی به هر علتی همه چیز و نادید میگیرن و بدترین حرفا رو علیه معشوقِ سابق میزنن؟ در حالی که شروع عاشقانه ی بی نظیری داشتن. بهتره از عاشق موندنامون بگیم نه عاشق شدنامون. همه یروزی عاشق میشن اما همه عاشق نمیمونن... .