خیلی دختر هست، خیلی هم پسر هست اما معشوق خیلی کمه؛ پس آفرین به معشوق. میشه با هزار تا دختر، یا با هزار تا پسر رابطه داشت اما نمیشه هزارتا معشوق داشت؛ پس آفرین به معشوق. میشه همزمان با ده تا دختر بود یا با ده تا پسر؛ اما جای معشوق پر نمیشه؛ پس آفرین به معشوق. میشه هر روز با یک دختر یا هر روز با یک پسر بود اما جای معشوق پر نمیشه؛ پس آفرین به معشوق. میشه هر شب رفت پارتی، تا صبح خورد و رقصید و کشید و غیره اما باز هم جای معشوق پر نمیشه پس آفرین به معشوق. برای همینه که آدمای هرزه افسردگی های شدید پیدا میکنن و خودکشی می کنن چون هر بار بعدِ تفریحشون میفهمن که دارن فرار میکنن نه تفریح.
معشوق به احساس وصله نه حس. هر حسی احساس نیست. حسِ گرسنگی با احساسِ گرسنگی فرق میکنه. طرف هر روز با یکی رابطه داره این ارضای حسش هست نه احساسش. حس سطحیه، اما احساس عمقیه. همسایتون از پیشتون میره، چند روز ناراحتید این حس هست چون 6 ماه بعد دیگه ناراحت نیستید. حالا مادرتون از پیشتون بره همیشه ناراحتید این احساس هست. حس به غریزه نزدیکه؛ احساس به عاطفه و انسانیت. حیوانات حس دارن، احساس ندارن.
طرف با فاحشه ها رابطه داره و بعد اتمام رابطش پرتشون میکنه بیرون چون بهشون حس داره فقط، اما بعد رابطش با معشوق؛ معشوق و پرت نمیکنه بیرون چون بهش احساس داره.... . ببخشین مثال نامتعارفی زدم و میخواستم حذفش کنم الان؛ ولی یکهو یاد آزادی بیان افتادم. میخواستم این مثال و بجاش بگم که: یک مادری که پرستاره؛ پوشک بچه ی مردم و عوض میکنه و شاید دوتا نیشگونشم بگیره چون بهش حس داره. اما پوشک بچه ی خودش و که عوض میکنه قربون صدقه ش میره چون بهش احساس داره... . اینم مثال بدی بود. اصلن چرا میخوام مثال بزنم؟ یه چیزی گفتم فکر کنم متوجه شدین... . اصلن چرا این حرفارو گفتم؟ الان به سرم زد « کنترل آ » بگیرم و همش و پاک کنم... ای وای هنوز دارم حرف میزنم. چرا لال نمیشم؟
( 1: آقای دکتر؟
2: بله؟
1: آقای خوشحال رفتن باز سر سیستمشون
2: خانم مگه نمیدونین باید « خوشحال » و جدا بنویسین یعنی « خوش حال »؛ بعدشم به شما نگفتم که ایشون حالش خوش نیست تا قرصاش تموم نشده نباید از اتاقش بره بیرون... برش گردونین
1: چشم اما من « خوشحال » و که ننوشتم فقط بیانش کردم
2: پس کی نوشته؟
1: خود آقای خوشحال... فقط دکتر آرام بخش بهش تزریق کنم یا همون قرصایی که برای ذهنش بهش میدادیم و بدم؟
2: زهرمار بهش بدین فقط گورش و گم کنه
1: چشم آقای دکتر....)
دیدگاه خود را بنویسید