همه ی ما میدونیم که « عاشق بودن » یعنی چی، اما همه ی ما « عاشقی کردن » رو نمیفهمیم و بلد نیستیم. ماندگاری یک رابطه در « عاشق بودن » نیست بلکه در « عاشقی کردن » هست. « عاشقی کردن » هنره، تکنیکه، ترفنده. اگه در « عاشقی کردن » بلنگیم حتمن در « عاشق بودن » هم به مشکل میخوریم. طرف عاشق یک نفره، خیلی هم عاشقه اما بلد نیست عاشقی کنه. و متاسفانه فکر میکنه « عاشقی کردن » یعنی گریه کردن و عرعر کردن و غذا نخوردن و سیگار کشیدن و ژولیده شدن و اینا.
نمیدونه که « عاشقی کردن » یعنی دادن حس آرامش و رضایت و لذت به معشوق و خودش. « عاشقی کردن » روح « عاشق بودن » هست. اگه « عاشقی کردن » و یاد بگیریم کم کم از « عاشق بودن » رد میشیم و به مرحله ی « عاشق موندن » می رسیم.
عمده ی آدما رو که میبینم متوجه میشم که بلد نیستن عاشقی کنن؛ علی رغم این که واقعن عاشقن. طرف نمیتونه به معشوقش بگه دوستش داره. دیدید که یکی از یکی خوشش میاد؛ بعد گمنام بهش پیام میده و میگه: « عاشقتم چاکرتم... ». بعد اون میگه: « شما؟ ». یارو خودشو معرفی نمیکنه!!!!. چرا؟ چون فقط عاشقه و عاشقی کردن بلد نیست. چون از « عاشق بودنش » خجالت میکشه، چون از جواب « نه » آزرده میشه. نمیفهمه که حتا « نه » شنیدنش هم زیباست چون « عشق » زندگی و رنگی میکنه چه با معشوق و چه بی معشوق. « عشق » باعثِ تغییرِ در درونِ ما میشه، گیرم که « معشوق » آدم حسابمون نکنه؛ به خدا همین تغییر در درونمون خوبه.
باید با « معشوق » عاشقی کنیم. باید براش وقت بذاریم. باید بهش توجه کنیم. باور کنین با « عاشق بودنِ » خالی؛ قطعن یک رابطه به مشکل میخوره. بذارین یک مثال سطحی بزنم. « عاشق بودن » مثل پول درآوردنه، « عاشقی کردن » مثل پول خرج کردن. خیلیا پولدارن اما بلد نیستن خرجش کنن. خب چی میشه؟ به مرور از داشتن و در داشتن پول به مشکل میخورن. « پول خرج کردن » هنر میخواد، تکنیک میخواد.
ماها به شدت عقب افتاده ایم به خصوص از لحاظ فرهنگی. شده یکبار جدا از زمان قبل و بعد « سکس » معشوق رو بغل کنیم و بگیم: « چه خوبه که تو هستی. اگه نبودی چقدر دنیام بد میشد ». طرف ماهی یکبار مثلِ روبات زنش و میبره رستوران و گرونترین غذا رو سفارش میده. همین؟ به این فکر نمیکنه که یکروز، سه ساعت مرخصی بگیره و یکهو بیاد خونه پیش زنش و بگه: « بیا یک فلاسک چای برداریم بریم توی پارک با هم چای بخوریم... ». و البته که بهتره یکهو نیاد خونه چون ممکنه ببینه زنش با یک مرد دیگه توی خونه ست و دارن عاشق بازی می کنن...
( خیلی سطح بالا حرف زدم؛ خداوکیلی کف کردم!!!!!!!!. آخرشم خوب خراب کردمش؛ حال کردید؟. خوراکمه )