وقتی که آزادی نباشد؛ قصر؛ زندان است

وقتی اسیری؛ خانه هم مثلِ خیابان است


ایران برایم حسّ غربت داشت؛ فهمیدم

غربت خریدارت شود بهتر ز ایران است


لُخت است اما توی رفتارش حیا دارد

گاهی لباس کفر؛ بهتر از مسلمان است


دزدی که قاضی می شود ویرانگر است اما

وقتی که قاضی دزد باشد اوج بحران است


وقتی سلامم ماند بی پاسخ به خود گفتم:

گاهی سلامِ گرگ هم بهتر از انسان است


دیگر چه فرقی می کند باشی « علی » یا نه

وقتی که کاغذپاره گاهی حکمِ قرآن است


یک عمر « بسم الله » ما شد سوژه ی شیطان

وقتی دلت جای خدا نه؛ جای شیطان است


آن گرگ را دیدی که شب از کوه بالا رفت؟

در بینِ گلّه نام او « آقای چوپان » است

امیرحسین خوش حال