بابام مشتی بود / دلش کشتی بود
صب میشد بیدار / میرفت سرکار
به عشق عاطی / میرفت خیاطی
خیلی خاکی بود / ته پاکی بود
خسته بود هرشب / خنده داشت رو لب
اون توی پیکان / ما رو برد تهران
آهسته میروند / برامون میخوند
از غم دنیا / زخمِ آدما
بابام مشتی بود / دلش کشتی بود
بود تک و تنها / بین آدمها
توو اوج هر درد / ناله نمیکرد
سفره می آوُرد / با دستش میخورد
کت داشت توو تنش / خوب بود با زنش
هی توی جنت / رفت و میومد
با روی تازه / میرفت مغازه
مشتری نداشت / غم رو غم میذاشت
اخر هفته / میدیدم رفته
پیش مادرش / خونه خواهرش
بابام مشتی بود / دلش کشتی بود
ماه رمضون / اون قبل اذون
نماز و میخوند / پیشمون میموند
خونه اقاجون / میخورد بادمجون
با دس توو خونه / میخورد هندونه
رک بود و روراست / چیزی نمیخواست
شوخ طبع و قبراق / اهل چای داغ
عاشق مهمون / شاد و مهربون
بابام مشتی بود / دلش کشتی بود
نداشتش تعارف / کردش تصادف
دست اون شکست / دهنش و بست
شد خیلی ساکت / مثله یه ماکت
حرفی نمیزد / نه خوب بود نه بد
گله نمیکرد / چای و میخورد سرد
بعدش کرونا / رفت سمت بابا
( اینجاش و میگم / بغضم میگیره
یکنفر میگفت: / بابات میمیره )
اوج تابستان / توو بیمارستان
بعد از عاشورا / صب تک و تنها
بی سروصدا / رفت از این دنیا
بازم رفت جنت / اما نیومد
بابام مشتی بود / دلش کشتی بود
امیرحسین خوش حال
دیدگاه خود را بنویسید