مهر بود و مداد و دفتر نه

خوردنی توی کیف خواهر نه

پول در جیبِ من، برادر... نه

خنده روی لبان مادر نه


ماه در استکانِ ما اما

عشق در آسمانِ ما اما


همه جا بود دیش همسایه

بود بوی حشیش همسایه

در گرو بود ریش همسایه

گریه کردیم پیش همسایه


بی بخاری شبِ زمستان گرم

دم آن یارِ از دبستان گرم!!


کلّ کوچه ژیان و پیکان بود

نصف کوچه درون زندان بود

بهترین چیز؛ سهمِ مهمان بود

جانِ مردم چقدر ارزان بود


ژاکتی را سه فصل پوشیدیم

کاپشنی را سه نسل پوشیدیم


 از سر لوله آب می خوردیم

جای ودکا؛ گلاب می خوردیم

روی هر شاخه تاب می خوردیم

گشنه بودیم؛ عذاب می خوردیم


عید هر سال گریه می کردیم

پشت یخچال گریه می کردیم


یک ملافه به روی قالی بود

پدرم در فشار مالی بود

دست مادر همیشه خالی بود

شیشه ی عمر ما سفالی بود!


جمعه بودیم پیش « مامانی »

چای خوردیم، چای لیوانی...


وقت باران پیاده رو گِل بود

زندگی بد نبود، مشکل بود!

درد در کوچه های ما ول بود!

خواهرم شکلِ ماهِ کامل بود!


حرف های برادرم تلخ و

بود لبخند مادرم تلخ و...


گاهی از هم فرار می کردیم

وقت مان را نثار می کردیم

زندگی را قمار می کردیم

خسته بودیم؛ چکار می کردیم؟


+ امیرحسین؟
- جانه دلم؟

+ چایی با چی بخوریم؟

- کشمش و توت خشک و پای سیب داریم

+ من پای سیب میخورم

- منم فرقی برام نمیکنه

+ بد نشد شعرت نیمه کاره موند؟

- کی براش مهمه؟

+ مخاطب

_ کو مخاطب؟

+ همین کسی که داره این شعر رو میخونه الان میگه عه خب ادامه ش چی شد؟

- الان که من دارم این شعر رو مینویسم مخاطب کو؟

+ راستم میگی مخاطب کجاست؟ 

- پشتِ کاجاست

+ از دست تو... ولی به نظرم شعر و کامل کن خیلی قشنگ بود 

_ تو قشنگتری

+ امیرحسین؟

_ جانه دلم؟

+ به نظرت بار بعد ناخونام و این طرحی کنم یا این طرحی؟

_ به نظرم همینایی که همیشه داری خوبن. همین ساده ها، سبزا، بی رنگا، قرمزا...

+ یعنی فقط برم ترمیم؟

_ اره... گردم بهتره به نظرم تا تیز و مربعی

+ غذا چه کار کنیم؟ 

_ بخوریم!

+ عههههه یعنی چی بخوریم

_ ماکارونی بپزم؟

+ آررررررررررررره خیلی خوبه. سالاد شیرازی ام درست می کنی؟

_ اره

+ خب من چکار کنم؟

_ تو فقط باش...

امیرحسین خوش حال