دلمان تنگ شد؛ نبودی تو

پایمان لنگ شد؛ نبودی تو


غصه آمد مرا به سُخره گرفت

بینمان جنگ شد؛ نبودی تو


هر کس و ناکسی به ما خندید

زندگی ننگ شد؛ نبودی تو


خانه ام، خلوتم، دقایق من

سرد و بی رنگ شد؛ نبودی تو


ساحلم بعد مرگِ ماهی ها

پر ز خرچنگ شد؛ نبودی تو


بینِ این مردمانِ شیشه پرست

سهم ما سنگ شد؛ نبودی تو

امیرحسین خوش حال