دیده ام خوابِ قشنگِ صورتی
آسمان، دریا به رنگِ صورتی
ماهیِ آبی فراری میشد از
کوسه ای سرخ و نهنگِ صورتی
خواب دیدم یک عقابِ عاشقی
گریه کردش پشت سنگِ صورتی
از تفنگِ پاسبانی گل شکفت
از دل صدها فشنگِ صورتی
خواب دیدم وقتِ دفنِ مادرم
بیل بود و یک کلنگِ صورتی
دکتری بر دستِ سردِ خواهرم
زد سِرُم با یک سرنگِ صورتی
خواب دیدم توی آغوش همند
آهوی سبز و پلنگِ صورتی!
امیرحسین خوش حال
دیدگاه خود را بنویسید