آنچه کردی پرپرش؛ دل بود دل

پخش شد خاکسترش؛ دل بود دل


آن که بعد از رفتنِ تو روز و شب

غصه شد همبسترش؛ دل بود دل


آنچه له شد در زمانِ رفتنت

زیر پایت آخرش؛ دل بود دل


او که گفتش بازمیگردی... ولی

دفن شد با باورش؛ دل بود دل


آن که یارش بودی و پایانِ کار

زخم خورد از یاورش؛ دل بود دل


او که میشد آب از سوزِ غمت

پیشِ چشمِ مادرش؛ دل بود دل


آن که در یک روزِ بارانی گرفت

نعش خود را در برش؛ دل بود دل

امیرحسین خوش حال