کافه با تو فضای خوبی داشت

دلنشین بود و چای خوبی داشت


عصر پاییز بود و لبخندت

« ناظری » هم صدای خوبی داشت


من تو را خواستم؛ خدا هم داد

با تو دنیا خدای خوبی داشت


شعر من، ناز تو، پیاده روی

زندگی ماجرای خوبی داشت


برف بود و قدم زدن با تو

کوچه هم ردّ پای خوبی داشت


« درد عشقی کشیده ام که مپرس »

درد با تو دوای خوبی داشت


با تو طوفانِ غم که می آمد

کِشتی ام ناخدای خوبی داشت


خفقان بود بعدِ تو همه جا

با تو مشهد هوای خوبی داشت...

امیرحسین خوش حال