خسته از بادم؛ مرا در بر بگیر
بی تو افتادم؛ مرا در بر بگیر
آه ای آهو! گرفتارت شدم
گرچه صیّادم؛ مرا در بر بگیر
دوستدارم حبس باشم در تنت
من که آزادم، مرا در بر بگیر
رفتم از یادت؛ به فریادم برس
مانده ای یادم؛ مرا در بر بگیر
دل به او دادی؛ تو را در بر گرفت
دل به تو دادم؛ مرا در بر بگیر
ای فرشته! گرچه در شأن تو نیست
آدمیزادم؛ مرا در بر بگیر
زلف خود را داده بودی دستِ باد
ریخت بنیادم؛ مرا در بر بگیر
آه بینالودِ لبریز از سکوت
پر ز فریادم؛ مرا در بر بگیر
امیرحسین خوش حال
دیدگاه خود را بنویسید