اصلن چه فرقی میکند نسکافه با چایی؟
وقتی که شبها بیکسی؛ وقتی که تنهایی
دیگر چه فرقی میکند صبحانه را خوردن
وقتی نگوید یک نفر: « شب دیر میآیی؟ »
وقتی که در خوشخوابِ خود خوابت نخواهد برد
فرقی ندارد بانگِ سگ با شعر و لالایی
من اهل عشقم؛ عاشقی را خوب میفهمم
هرچند دارد میکشد عشقم به رسوایی
وقتی که دارد مینشیند کَشتیات در گِل
ترسی نداری دیگر از دزدانِ دریایی
با صبر شاید غورهها حلوا شوند اما
وای از شکیبایی، شکیبایی، شکیبایی
یک عمر با رؤیای نابت شاعری کردم
حالا شدم من شاعرِ اشعارِ رؤیایی!...
امیرحسین خوشحال
دیدگاه خود را بنویسید