شاید « حسین » این روزها در کوچه ها باشد
شاید که در نزدیکی ی ما و شما باشد
شاید که من این روزها مظلومِ تاریخم
شاید همین جایی که هستم کربلا باشد
تنهایم و در غربتِ این خانه می مانم
شاید همین خانه خودش غارِ حرا باشد
شاید که چشمانِ تو نیل است و دلت فرعون
شاید مدادِ مشکی ی من اژدها باشد
یک کوهِ ماتم در دلم دارم، نمی دانم
شاید که در اعماقِ آن کلی طلا باشد
شاید همین مردی که « خوشحال » است فامیلش
مثلِ محرّم در دلش هر شب عزا باشد...
امیرحسین خوشحال
دیدگاه خود را بنویسید