وقتی نباشی با زمین و آسمان قهرم
من با تمام روسری های جهان قهرم
چایی کنارت حسّ خوبی داشت و امروز
با چای دشمن هستم و با استکان قهرم
انگار بعد از رفتنت ساعت نمی چرخد
یکسال دارد می شود من با زمان قهرم
در کوچه های شهر سرگردانم و بی تو
با ساحل و با جنگلِ مازندران قهرم
بعد از تو دنیایم گرفتار تناقض شد
با دشمنانم دوست و با دوستان قهرم
امیرحسین خوشحال
دیدگاه خود را بنویسید