رفتن تو سکانس اول بود

مردن من سکانس پایانی

بعدن از من حماسه می سازد

توی برنامه اش « علیخانی »


کات، برگرد در مسیرِ خودت

صحنه ی گریه کردنت بد بود

کاش می شد لوکیشن این فیلم

فصل پاییز و شهر مشهد بود


نور، تصویر، بی صدا رفتی

پشت صحنه همه هوادارت

« مالنا » نیستی ولی زده اند

چند فندک برای سیگارت


نقش اول تویی و من فوقش

می شوم از سیاه لشگرها

می شوم یک بدل که نقشش هست

زندگی در میان خنجرها


هرچه سیمرغ؛ مالِ تو بانو

بی تو این شهر، شهرِ زیبا نیست

خانه ای روی آب می سازم

شب دراز است اگرچه یلدا نیست

امیرحسین ‌خوش‌حال